فاجعه هفتم تیر(سالروزشهادت مظلومانه دکتر شهید بهشتی )

فرهنگی، هنری، مذهبی، علمی و...

فاجعه هفتم تیر(سالروزشهادت مظلومانه دکتر شهید بهشتی )


نام: سیدمحمد حسین بهشتی

تولد: سحرگاه دوم آبان ماه 1307 ه‍.ش، محله لومبان اصفهان.

شروع تحصیلات: از چهارسالگی در مکتب خانه

ورود به حوزه علمیه اصفهان: 1321 ه‍.ش(14 سالگی) با نیمه تمام گذاشتن تحصیلات دبیرستانی.

ورود به حوزه علمیه قم: 1326 ه‍.ش(19 سالگی)

اخذ لیسانس: سال 1330 ه‍.ش(23 سالگی) در رشته فلسفه

اخذ دکتری: سال 1353 ه‍.ش(46 سالگی) در رشته فلسفه

شهادت: شبانگاه هفتم تیرماه 1360 ه‍.ش(53 سالگی) 

زندگینامه آیت الله دکتر شهید بهشتی  از تولد تا شهادت
شهید سید محمدحسین بهشتی در دوم آبان 1307 هجری شمسی در اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش از روحانیان اصفهان و امام جماعت مسجد لومبان بود. وی از چهار سالگی به مکتب رفت و در اندک زمانی قرائت قرآن و خواندن و نوشتن را آموخت و با ورود به دبیرستان به دلیل علاقه به تحصیل علوم­دینی، مدرسه را رها و در سال 1321 وارد حوزه علمیه شد. به سال 1325 یعنی در هجدهمین بهار زندگی خود به قم عزیمت کرد و در کنار تحصیل علوم دینی، در سال 1327 موفق به دریافت دیپلم ادبی در امتحانات متفرقه شد. در همان سال، وارد دانشکده الهیات معقول و منقول شد و در سال 1330 با دریافت درجه لیسانس به قم بازگشت و در دبیرستان حکیم نظامی مشغول تدریس زبان انگلیسی شد. در سال 1331 ازدواج نمود که حاصل این پیوند، دو پسر و دو دختر بود. وی در سال 1333، دبیرستان دین و دانش قم را تأسیس نمود و تا سال 1342 سرپرستی آن را برعهده داشت. در فاصله سال‏های 1335 تا 1338، دوره دکترای فلسفه الهیات را گذراند سپس، با شرکت فعال در مبارزات سال‏های 41 و 42 از سوی ساواک مجبور به عزیمت از شهر قم به تهران گردید. این شهید راست­قامت تاریخ به پیشنهاد و درخواست آیت‏الله حائری‏ رحمه­الله و آیت‏الله میلانی ‏رحمه­الله به هامبورگ عزیمت و سرپرستی مسجد و تشکل مذهبی جوانان آن شهر را عهده‏دار و به فعالیت‏های عمیق دینی و فرهنگی پرداخت. در طی این مدت سفرهایی به عربستان، سوریه، لبنان، ترکیه و عراق(به منظور دیدار امام ‏رحمه­الله) انجام داد.

سرانجام در سال 1349، به ایران بازگشت و به فعالیت‏های علمی، فرهنگی و سیاسی روی آورد. در این مدت، چندین بار توسط ساواک دستگیر و روانه زندان شد. در آذرماه 1357 به فرمان امام خمینی ‏رحمه­الله شورای انقلاب را تشکیل داد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره به عنوان ایدئولوگ و لیدر در صحنه‏ های سیاسی، اجتماعی به فعالیت می‏ پرداخت. حزب جمهوری اسلامی را با هدف تربیت و شناسایی نخبگان سیاسی فرهنگی پایه‏ گذاری نمود. در تدوین قانون اساسی به عنوان نایب رئیس مجلس خبرگان ایفای نقش می‏کرد. پس از استعفای دولت موقت در سال 1358، مدتی به عنوان وزیر دادگستری و سپس، از سوی امام خمینی‏ رحمه­ الله به ریاست دیوان عالی کشور منصوب گردید. وی سرانجام در حین انجام وظیفه در این سمت ‏بود که در شامگاه 7 تیر سال 1360 در حین سخنرانی در تالار حزب جمهوری اسلامی بر اثر انفجار ساختمان حزب توسط منافقین به همراه کاروان 72 نفره خود به خیل عظیم شهدای کربلا پیوست. 

اشاره

حدود ساعت 21 و7 دقیقه هفتم تیرماه 1360، دو بمب بسیار قوی، در محل دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی منفجر شد که بر اثر شدّت انفجار، تمامی سقف ساختمان فروریخت و موجب به شهادت رسیدن شهید مظلوم آیت اللّه دکتر سید محمد حسینی بهشتی و 72 تن از شخصیت های سیاسی ـ مذهبی گردید.

در آن شب، یک بار دیگر دَدمنشان جهان خوار، از پشت بر قامت استوار مردان خدا خنجر کوفتند و به گمان خود کوشیدند که میدان را تهی کنند و قامت استوار ملّتی را که چنین به پاخاسته بود، درهم شکنند، اما هر قطره خونی که چکید، گواه پایدار جنایت جهان خواران شد و هر مردی که در خون غلطید، هزار مرد را، استوارتر و مصمم تر راهی میدان کرد؛ میدانی که نیروی اهریمنی باطل در برابر حق جز شکست ره به جایی نخواهد جست.

هفتاد و دو مهاجر عاشق

یاد شهیدان هفتم تیر، بس معطّر و روح بخش است. هفتاد و دو شهید خونین، هفتاد و دو ستاره خونین، هفتاد و دو نمونه «بودن»، هفتاد و دو مهاجر عاشق، جمعی بودند و شمعی داشتند. شمع این جمع، «بهشتی» مظلوم بود. کاروانی بودند و مقصدی داشتند و آن، «لقاءاللّه » بود. اگرچه قامت هایشان در زیر آوار انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی درهم شکست، این قامت های فرو شکسته، قیامتی ازقامت های یک امّتِ قائم پدید آورد.

آن پیکرهای پاک قطعه قطعه شده، سفره سبز طراوت این نهضت را درتمام خانه ها و کوچه ها و گذرها گسترد.

ثانیه های پرشتاب

هفتم تیرماه 1360 بود. در مرکز شهر و در محل ساختمان حزب جمهوری اسلامی، ثانیه ها باشتاب سپری می شد. چهره های آرام دولت مردان و رهبران حزب، درفضای نیمه روشن ساختمان، بیانگر ایمانی شگرف بود. بانگ رسای شهید بهشتی در فضای تالار می پیچید و چشم ها و نگاه ها را درجذبه ای جادویی فرو می برد.

و ناگهان،... دقیقه ای بعد، صدای سهمگین انفجار بمب در مرکز شهر قلب ها را لرزاند. سقف سالن با تکه تکه شدن قطعات بمب بر سر دولت مردان آوار شد و تلّ بلند خاک، پیکرهای زخمی و اجساد تکه تکه شده دولت مردان را پوشاند. ناگاه شهر در ماتم و بهتی عظیم فرو رفت و چهره های مصمّم و خشمگینِ مردم، با گام های شتاب آلود و مشت های گره کرده، به مقرّ حزب هجوم آوردند و با شعارهای کوبنده، فریاد زدند: «آمریکا، آمریکا ننگ به نیرنگ تو، خون شهیدان ما می چکد از چنگ تو».

فاجعه بزرگ

در هفتم تیرماه سال 1360، دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی، در حالی که جمعی از بلندپایه ترین و دل سوزترین مسؤولان نظام، هم چون آیت اللّه بهشتی رئیس دیوان عالی کشور، چهار وزیر، دوازده معاون وزیر و حدود سی نماینده مجلس در آن جلسه حضور داشتند، با بغض منافقان منفجر شد و 72 یار وفادار انقلاب و امام، با ذکر خدا بر لب و بدن های پاره پاره، به دیدار حق شتافتند. در پی این حادثه، مردم انقلابی ایران، در سراسر کشور مجالس عزاداری باشکوهی برگزار کردند و با این کار، نفرت عمیق خود را از دشمنان انقلاب و به ویژه منافقان نشان دادند. حضرت امام خمینی رحمه الله درباره این حادثه جان سوز فرمودند: «ملت ایران در این فاجعه بزرگ، 72 تن بی گناه، به عدد شهدای کربلا از دست داد».

27 صندلی؛ 27 دسته گل

پس از حادثه انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیرماه سال 1360 و شهادت جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، نخستین جلسه علنی مجلس، سه روز بعد، یعنی چهارشنبه دهم تیرماه برگزار شد. درآن روز، به یادبود آن شهیدان، 27 دسته گل، بر روی 27 صندلی مجلس قرار داده بودند.

یکی از مسئولان نظام درباره آن روز می نویسد: «نگران عدم تشکیل مجلس، به خاطر کمبود از حدنصاب لازم بودم خوش بختانه با یک ساعت تأخیر، نصاب حاصل شد و جلسه علنی رسمیت یافت. موفقیتی بزرگ حاصل آمد؛ چون 27 نفر نماینده شهید داشتیم و نُه نفر مجروح؛ گرچه جمعی از مجروحان، از بیمارستان به مجلس آمدند.

تشییع شهیدان خونین بال

دو روز بعد از فاجعه هفت تیر، مردم برای تشییع شهدا، در میدان حسن آباد جمع شدند و به سوی بهشت زهرا به حرکت درآمدند. شهدای پاک باخته در راه حق، یکی پس از دیگری بر روی دست های گرم و توان مند مردم به خاک سپرده می شدند و تا عصر آن روزفراموش نشدنی، 28 تن از شهیدان دفن شدند و تشییع بقیه، از جمله شهید مظلوم دکتر بهشتی، به وقت دیگری موکول شد. بامداد روز بعد با این که دفن شهدا اعلام نشده بود، اما سیل مردم به سوی بهشت زهرا سرازیر شد و سرانجام در آن موقع، پیکر پاک آن شهید مظلوم و تنی چند از هم سنگرانش، روی دست های پاک مردم به محل دفنشان انتقال یافت و پیکرآنان ـ که پاک تر از گُل بود ـ به خاک سپرده شد.

پیام امام خمینی در مورد هفت تیر

امام خمینی رحمه الله در بخشی از پیام خود درباره هفت تیر، درمورد خیانت های منافقین می فرماید: «می خواهید با شهادت رساندن عزیزان ما، این ملت فداکار را از صحنه بیرون کنید. شما تا توانستید به فرزندان اسلام، چون شهید بهشتی و شهدای عزیز مجلس و کابینه با حربه ناسزا و تهمت های ناجوان مردانه حمله کردید که آن ها را از ملت جدا کنید و اکنون که آن حربه از کار افتاده و کوس رسوایی همه تان بر سرِ بازارها زده شد، در سوراخ ها خزیده و دست به جنایاتی ابلهانه زده اید که به خیال خام خود، ملت شهید پرور و فداکار را با این اعمال وحشیانه بترسانید و نمی دانید که در واژه شهادت، واژه وحشت نیست».

سخنان مقام معظم رهبری در مورد هفت تیر

مقام معظم رهبری در مورد حادثه هفتم تیر سال 1360 می فرماید: «یک جمله درباره حادثه هفتم تیر عرض کنیم و آن این است که شاید از همه ابعاد متعددی که این حادثه داشت، این بُعد جالب تر باشد که این حادثه، نشان داد که ضربه های سهمگینی از این قبیل هم حتّی نمی تواند به استحکام بنای جمهوری اسلامی که به ایمان و حضور مردم تکیه کرده است، خللی وارد کند. این حادثه، حادثه کوچکی نبود. چنین حادثه ای در هر نقطه دنیا کافی است برای فرو ریختن یک نظام. این همه اشخاص مؤثر، مهم، خوش فکرو مبارز به دست جنایت کار تروریست ها در یک لحظه از بین بروند ونظام آن را تحمل کند و از آن، وسیله ای برای استحکام هر چه بیش تر خود به وجود بیاورد. این چیز شگفت آوری بود. این برکت حضور و ایمان مردم، به برکت استحکام ساخت درونی نظام اسلامی بود و به فضل پروردگار، همیشه همین طور خواهد بود».

به یاد شهیدان هفت تیر

بهشتی از دید دشمن

رادیو بی بی سی انگلیس، با همه دشمنی هایی که با شهید مظلوم دکتر بهشتی داشت، در برنامه شبانگاهی هشتم تیرماه 1360 گفت: «آیت اللّه دکتر سید محمد حسینی بهشتی، رهبر حزب جمهوری اسلامی، رئیس دیوان عالی کشور و عضو شورای ریاست جمهوری، مردی خوش لباس، با چهره ای گیرا و پُر ابهت بود. بهشتی به عنوان یک نویسنده اسلامی درمسایلی، از قبیل مفهوم دولت در اسلام و نیز نقش روحانیت در رابطه اسلام با مکتب های فکری جدید، مطالب فراوانی نوشته است. سال های اقامت او درآلمان غربی، به عنوان رهبر جامعه مسلمانانِ هامبورگ، به علت علم، لیاقت و نظم فکری اش به عنوان یک روحانی بود».

آثار بهشتی

با این که دکتر شهیدبهشتی در کنار تدریس و سخنرانی، به تحقیق نیز می پرداخت، اما تألیفات زیادی از او چاپ نشده است. آثارآن شهید بزرگوار عبارت اند از: 1. خدا از دیدگاه قرآن؛ 2. نماز چیست؛ 3. بانک داری در قوانین مالی اسلام؛ 4. روحانیت اسلام در میان مسلمین؛ 5. مبارز پیروز؛ 6. شناخت دین؛ 7. نقش ایمان در زندگی انسان؛ 8. کدام مسلک؛ 9. شناخت؛ و 10. مالکیت. البته افزون براین آثار، مجموعه ای از سخنرانی ها و مصاحبه های او، که جملگی مربوط به دوران انقلاب و پس از انقلاب است، در سه جلد با عناوین: او به تنهایی یک امت بود، بهشتی سیدمظلوم امت، و بهشتی اسطوره ای بر جاودانه تاریخ در تابستان سال 1361، به وسیله واحد فرهنگی بنیاد شهید تهران چاپ شده است.

بهشتی از دید امام

بهشتی، مظلوم زیست و مظلوم مُرد و خار در چشم دشمنان اسلام بود.

مراتب فضل ایشان و مراتب تفکر ایشان و مراتب تعهد ایشان برمن معلوم بود.

بهشتی، یک ملت بود.

من بیش تر از بیست سال ایشان را می شناختم و برخلاف آن چه این بی انصاف ها در سراسر کشور تبلیغ کردند و مرگ بر بهشتی گفتند، من او را یک فرد متعهد، مجتهد، مدیر، علاقه مند به ملت، علاقه مند به اسلام و به درد بخور برای جامعه خودمان می دانستم.

من بیش تر از بیست سال است که آقای بهشتی را می شناسم و در این مدت، حتی ندیدم یک کلمه ازکسی غیبت کند.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: برچسب‌ها: هفتم تیر , شهیدبهشتی,
نویسنده : اعضای فعال کانون
تاریخ : سه شنبه 7 تير 1394
زمان : 5:41


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.